گفت یزدان آنک باشد اصل دان پس ترا کی بیند او اندر میان گرچه خویش از عامه پنهان کردهای پیش روشندیدگان هم پردهای وانک ایشان را شکر باشد اجل چون نظرشان مست باشد در دول تلخ نبود پیش ایشان م...<
دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد. علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی نه محقق بود نه دانشمند چارپاپی برو کتابی چند آ...<
این ساعت بحث درین میکردیم اگر مردی را عیال است و دیگری را نیست ازو میبرّند و به این میدهند. اهل ظاهر گویند که «از معیل میبری به غیر معیل میدهی» چون بنگری خود معیل اوست در تحقیق. همچنانکه اهل دلی ...<
در یکی از روز های سرد سال روز از غار روزگار در آمد تا به دنبال روزی خود در روز باشد چرا که شب ها نه نوری بود و نه روزی تنها روز بود که تنها و در غار تنهایی خود کس را نداشتروزی در یکی از روز های روزگار...<
مایه اصــــل و نسب در گردش دوران زر است هر کسی صاحب زر است او از همه بالاتر است دود اگر بالا نشیند کســـر شــأن شــعـله نیست جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالا تراست ناکسی گر از کسی بالا نشیند عی...<